ستايشستايش، تا این لحظه: 14 سال و 6 روز سن داره

دخترملوسم

شروع خاطرات

سلام عزيزم ، امروز اين وبلاگ را درست كردم و تقديم ميكنم به عزيزترين وجودم دخترم ستايش دختر عزيزم نميتونم بگم كه چقدر دوستت دارم اما ميدونم بدون تو نميتونم زنده باشم اميدوارم هميشه در همه مراحل زندگي موفق و خوشبخت باشي. مي خواهم اين دفتر خاطرات را تكميل كنم تا زمانيكه خودش بزرگ شود و خاطرات زندگيش را ثبت كند. ...
17 بهمن 1389

تولد عزيزم

دختر قشنگم در روز شنبه ۴ ارديبهشت سال ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۲۵ صبح در بيمارستان كسري كرج  توسط خانم دكتر پروين صادقي بدنيا اومد و چشم من و بابايي رو روشن كرد عروسكم خيلي خوشحالم كه سالم هستي و از خداي مهربون بخاطر اين نعمت با ارزش ازش ممنون هستم.  
17 بهمن 1389

شيرين كاريهاي دخترم

دختر قشنگم خيلي به مامان وابسته شدي و توي خونه فقط دنبال من هستي ، عزيزم خيلي دوست داري كه چهاردست و پا بري و هنوز نميتوني (تلاش كن حتما موفق ميشي عزيزم) خاله سولماز وقتي به شما ميگه لوس شو،شما هم چشماشتو ميبندي و دهنتو خيلي با مزه جمع ميكني و اينكه هر كسي كه ميخواد از در خونه بره باهاش باي باي ميكني ديروز داشتم كلمه آب را يادت ميدادم عزيزم خودت يك دفعه ميگفتي آبه ، عزيز دلم خيلي خوشحال شدم و كلي ذوق كردم ستايش جان عزيز دلم ،دختر ملوسم پتو رو ميگيره روي صورتش بعد مياره پايين و بعد كلي واسه خودت ميخندي و ما را شاد ميكني كه با هم دالي بازي كنيم وقتي بازي خرگوشه اومد را كه برات ميگم سرت را مي...
16 بهمن 1389
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترملوسم می باشد